بحران دسترسی صنایع به منابع مالی هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و ابهام در فضای اقتصاد کلان بر پیچیدگی این بحران افزوده است. در وضعیتی که تحریم و کژکاریهای داخلی فضای سختی را برای حل مسائل تولید پدید آورده، بسته بودن دست شبکه بانکی برای اعطای تسهیلات به بنگاههای صنعتی راهحل تامین منابع مالی از بازار سهام را به گزینهای معقول تبدیل کرده است. تامین مالی بورسی اما پشت دیوار سیاستگذاری قفل شده است. در دنیای امروز، تامین مالی بورسی سهمی مساوی با تامین مالی بانکی و گاه حتی وزنی بیشتر دارد. بهرغم پیشرفتهایی در طراحی ابزارهای بورسی برای شارژ صنایع در ایران، عملکرد در این بخش رضایتبخش نیست؛ بهطوریکه سهم بورس از شارژ سالانه صنعت به زحمت به۱۰درصد میرسد. پرسش بنیادین این است که در شرایط عطش تولید برای تسهیلات، چرا مسیر حمایت مالی از بنگاهها در بازار سرمایه بسته است؟ به نظر میرسد در این مساله، توجه به عامل بحرانساز یعنی نرخ بهره حقیقی منفی بانکی حیاتی است و میتواند مبنای بازطراحی سیاستهای پولی-بانکی در کشور باشد.
بازار سرمایه در بسیاری از کشورهای دنیای یکی از مهمترین بسترهای تامینمالی کلان است. بررسیها حکایت از این واقعیت دارد که در بسیاری از کشورهای جهان سهم تامینمالی از بازار مذکور بسیار بیشتر از بازار پول است، بهطوری در اقتصادهای توسعهیافتهای نظیر ایالاتمتحده بخش مهمی از وامهای بانکی نیز در نهایت در بازار بدهی اوراقبهادارسازی میشوند؛ این در حالی است که در اقتصاد ایران سهم تامینمالی از بازار پول بالای ۹۰درصد ارزیابی شده و بهرغم متفاوتبودن اعداد و ارقام موجود همه بر این باور هستند که بازار سرمایه نتوانسته در این مسیر به اهداف خود برسد.
بر این اساس میتوان گفت که مهمترین دلیل رغبت اندک بنگاههای اقتصادی به تامینمالی از بستر بازار سرمایه را میتوان وضعیت اقتصادی کشور دانست. بررسیها نشان میدهد که برخلاف بسیاری از کشورها نهتنها سهم انتشار اوراق شرکتی در ایران اندک است، بلکه خود شرکتها نیز تمایل چندانی به اعمال افزایش سرمایه از محل آوردهنقدی ندارند. دلیل این امر را میتوان در نبود چشمانداز اقتصادی شفاف در ایران جست که به سبب ریسکهای بالای اقتصادی و عدماطمینان بالا اولا؛ نرخ بهره را افزایش داده و ثانیا امکان تعریف طرحهای اقتصادی را که به جذب منابع نقدی مردم بینجامد با مانع مواجه کردهاست. همین امر سببشده تا از یکسو هم بازار اوراق از این جهت لطمه ببیند و ضمن کوچکماندن در بحث تامینمالی شرکتی مجال کمک به بخش واقعی اقتصاد را نداشته باشد و هم مردم حتی با فرض وجود افزایش سرمایه از محل آورده از شرکتها چندان بهدنبال شرکت در افزایش سرمایهها نباشند.
لزوم توازن در بازار پول و بازار سرمایه
ایجاد سازوکارهای موثر بر تامینمالی موردنیاز شرکتها همواره بهعنوان موضوعی مهم در اقتصاد مطرح بودهاست. در این میان بانکها با ایجاد سازوکار مناسب برای اعتباردهی، به عنوان یک بنگاه مالی، بهدنبال کسب درآمد از طریق هدایت سرمایه به بخشهای سرمایهپذیر بودهاند؛ این در حالی است که در کشورهای دیگر این اقدام در بازار سرمایه با هزینهای بهمراتب کمتر و سرعتی بالاتر از بازار پول مورداستفاده است.
تامینمالی از طریق بازار سرمایه، سازوکار متفاوتی با بانک داشته و معمولا بهعنوان روش تامینمالی ارزانتر و آسانتر موردتوجه سرمایهگذاران و سرمایهپذیران بودهاست، چراکه نقش تسهیلگری بازار سرمایه همواره موردتوجه دولتها، بخشهای اقتصادی، سرمایهپذیران و سرمایهگذاران است؛ این در حالی است که در کشورهای مختلف شاهد این امر بودهایم که رونق بازار سرمایه، هنگامیکه جذابیت بازار سرمایه و اعتماد عمومی به این بخش افزایش و تداوم داشته، نقش قابلتوجهی در افزایش بهرهوری و تولید عمومی بههمراه داشته است.
از اینرو بازار سرمایه بهعنوان یکی از اصلیترین ارکان اقتصادی کشور، وظیفه مهمی را بهعنوان تسهیلکننده تبادل سرمایه بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر عهدهدار است. بر این اساس چنانچه بازار سرمایه توسعهیافته باشد، این نقش توسط متخصصهای بانکی و غیربانکی و با اشراف به وضعیت نقدینگی در کشور ایفا خواهد شد. از طرفی متخصصان این حوزه قادر خواهند بود با مدیریت صحیح و ایجاد توازن بین بازار پول و بازار سرمایه، در هدایت نقدینگی به بخشهای مولد اقتصاد نقش موثری داشته باشند.
تامینمالی در بازار سرمایه
تامینمالی شرکتها از طریق بازار سرمایه یکی از کارکردهای این بازار در قبال شرکتهای بورسی است. یکی از مزیتهای تامینمالی شرکتها از طریق بازار سرمایه افشای اطلاعات مالی شرکتها و افزایش شفافیت است؛ چراکه این اتفاق در تامینمالی از طریق بانکها اتفاق نمیافتد؛ این در حالی است که تامینمالی از طریق بازار سرمایه بحثی نو در کشور ما محسوب میشود، زیرا قانون مربوط به ابزارهای نهادها و بازارهای مالی جدید به سال۱۳۸۸ برمیگردد که طی ۱۰سالاخیر به مرحله اجرا درآمده است. این سازوکار جذابیتهای تامینمالی از طریق بازار سرمایه را افزایش داده، ولی برخی موانع، عدمفرهنگسازی و بسترسازی مناسب در اقتصاد باعثشده تا آنطور که باید و شاید شاهد استقبال از این حوزه نباشیم.
راهکارهایی همچون اوراقبدهی افزایش سرمایه از محل آورده نقدی بهمنظور برطرفکردن نیاز شرکتهای پذیرفتهشده در بازار سرمایه توسط سازمان بورس ایجادشده و در صورت فرهنگسازی لازم در اینخصوص، میتوان شاهد استقبال از این سازوکار بود. برخلاف تصور عموم جامعه که بازار سرمایه را بیشتر منتهی به خرید و فروش سهام میدانند، این بازار در کل دنیا نقش اصلی تامینمالی را بر عهده دارد و در صورتیکه فعالان اقتصادی شناخت خوبی نسبت به این بازار کسب کنند و امکانات موجود را بشناسند، از بستر حاضر استقبال خواهند کرد.
با توجه به ساختار مالی بنگاههای اقتصادی، شاهد توجه بیشتری به تامینمالی از طریق بانک نسبت به بازار سرمایه هستیم که بازار سرمایه میتواند با توجه به گزارشهای مالی که باید شرکتها افشا کنند، موجب شفافیت و حفظ حقوق سرمایهگذاران و سهامداران شود؛ در صورتیکه در تامینمالی از بانک نیازی به افشای اطلاعات مالی نیست.
در اقتصادی نظیر اقتصاد ایران از آن جهت که نرخ تامینمالی دستوری هزینه وامگیری را نسبت به بازار بدهی پایینتر نگاه داشته است، شرکتها عموما سعی میکنند تا از این خصیصه به نفع خود استفاده کنند و با گذر از نرخ بالای تامینمالی در بازار سرمایه نیازهای خود را در بازار پول مرتفع سازند. همین امر سببشده تا سهم بازار سرمایه از تامینمالی بخش مولد اقتصاد اندک باشد؛ این در حالی است که در کشورهای اروپایی تامینمالی از بازار پول ۳۰درصد و مابقی تامینمالی از انواع مختلف تامینمالی در بازار سرمایه است؛ در واقع آنچه که سببشده تا تامینمالی از بازار سرمایه در ایران پا نگیرد تعداد بالای ریسکهای سیستماتیک است که نرخ بهره را در بازار بدهی افزایش داده و مانع از آن شده تا این بازار توانایی رقابت با بازار پول را داشته باشد. علاوهبر آن وامگیری در بازار پول با توجه به اقتصاد تورمی ایران و کاهش ارزش واقعی وام در گذر زمان، امری است که برای شرکتها به عاملی مثبت بدل میشود.
بازار سرمایه طی سالهای گذشته روند روبهرشدی را طی کرده و درمیان عموم مردم نسبت به قبل شناختهشدهتر است، لذا بازار مالی ایران نیازمند رسیدن به بلوغ تامینمالی سرمایه است و در صورت تحقق این اتفاق بازار سرمایه قادر به ایفای نقش کلیدی خود خواهد بود. در این میان لازم به ذکر است که یک اتفاق بسیار مثبت طی دو سالاخیر در بازار سرمایه رخداده که آنهم امکان تامینمالی در ارقام متوسط، کوچک و حتی خرد در بورس اوراقبهادار است، بهطوریکه تا پیش از عملیاتیشدن ابزار تامینمالی جمعی و همچنین شروع بهکار صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی، عمده روشهای بازار سرمایه محدود به ارقام بزرگ برای بسیاری از شرکتهای بزرگ بود.
از طرفی افزایش سرمایه یکی از روشهای تامینمالی شرکتها است. شرکتها برای اینکه بتوانند فعالیتهای خود را توسعه دهند و قدرت رقابت خود را حفظ یا افزایش دهند اقدام به افزایش سرمایه میکنند.
در برخی از مواقع نیز این کار بهمنظور اصلاح و بهبود ساختار مالی شرکت صورت میگیرد. این تامین منابع مالی جدید میتواند به شکلهای مختلفی صورت پذیرد. هنگامی که یک شرکت در بورس اوراقبهادار بخواهد سرمایه خود را افزایش دهد، باید تعدادی سهام جدید منتشر کند و به سهامداران بفروشد تا مبلغ موردنیاز برای افزایش سرمایه را تامین کند. تفاوت اصلی بین انواع روشهای افزایش سرمایه، در محل تامین این منابع جدید است. افزایش سرمایه شرکت از محل آورده نقدی و مطالبات حالشده سهامداران در این بخش اهمیت بسیاری دارد، چراکه گاهی اوقات بنگاههای اقتصادی تمایل دارند بهجای بهکارگیری منابع مالکان یا شرکای جدید از طریق استقراض، نیازهای مالی خود را برآورده سازند. در صورتیکه بنگاه اقتصادی از اعتبار و اندازه مناسبی برخوردار باشد، میتواند بهجای بهرهمندی از واسطههای مالی نظیر بانک یا موسسات اعتباری با انتشار اوراقبدهی بهطور مستقیم از بازار سرمایه، منابع مالی موردنیاز خود را کسب کند.
دنیای اقتصاد
نویسنده : ادمین سایت 15 آذر 1401