کره جنوبی نمی شویم اما مالزی چرا...
روزبه پیروز سرمایه گذار شرکت های بورسی و فرابورسی
ماهاتیر محمد در زمان رهبری مالزی سخت تلاش کرد که خودروساز داخلی مالزی، یعنی پروتون را به یک برند موفق جهانی مثل هیوندای کره تبدیل کند؛ اما بهکلی در این کار ناموفق بود. در دهه۹۰ دولت مالزی متوجه شد که باید فعالیتهای تولیدی خود را به اجناسی با ارزشِ بالاتر، مثل ساخت نیمههادیها ارتقا دهد و شرکتهایی دولتی به نام «سیلتِرا» و «فرست سیلیکون» را برای این منظور تشکیل داد؛ اما این شرکتها هم، مثل شرکت پروتون در خودروسازی تا حد زیادی با شکست مواجه و به قیمت ارزان به شرکتهای خارجی فروخته شدند.
در ادامه مالزی بهدلیل ظهور چین و قدرت گرفتن آن در ابتدای سالهای هزاره دوم میلادی دچار دردسر دیگری شد؛ چراکه بعضی از کارهای دارای ارزش افزوده پایین و مبتنی بر نیروی کاری که این کشور در آنها تخصص داشت به کشورهای ارزانتری مثل چین منتقل شد. مالزی فهمیده بود که نمیتواند راه کرهجنوبی را برود و درک کرده بود که توسعه از طریق ساختن تعدادی شرکت تولیدی با فناوری پیشرفته و قابلیت رقابت جهانی از صفر، فوقالعاده سخت است. در چنین شرایطی بود که دولت مالزی با پیادهسازی پارادایم شیفتی به سراغ استراتژی جذب سرمایهگذاری خارجی رفت.
تمرکز اولیه مالزی بر جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) در صنایع صادراتمحور، بهویژه در تولید در حوزه الکترونیک بود.
نویسنده : مانابورس (تیم تحلیلی بورسی) 24 مرداد 1402